چرا بلاک‌چین فقط یک فناوری نیست؟ (از بحران ۲۰۰۸ تا امید ۲۰۲۸)

مقدمه

در جهانی که اعتماد به نهادهای مرکزی مانند بانک‌ها و دولت‌ها گاه شکننده می‌شود، بلاک‌چین به‌عنوان یک نوآوری انقلابی ظهور کرده است. این فناوری، فراتر از یک ابزار فنی، راهی برای بازتعریف تعاملات اقتصادی و اجتماعی است. از دل ویرانی‌های بحران مالی ۲۰۰۸ تا چشم‌اندازهای نویدبخش اقتصاد غیرمتمرکز در سال ۲۰۲۸، بلاک‌چین داستانی از تحول را روایت می‌کند. این داستان، یادآور حباب دات‌کام در دهه‌ی ۱۹۹۰ است؛ همان‌گونه که شکست‌ها و موفقیت‌های آن دوران زیرساخت اینترنت مدرن را شکل داد، فراز و نشیب‌های بلاک‌چین نیز بستری برای آینده‌ای شفاف‌تر و عادلانه‌تر می‌سازد.

با تکیه بر مفاهیم بنیادی و کاربردهای بلاک‌چین که در مقالات پیشین مرور کردیم، اکنون زمان آن است که این فناوری را در بستر یک تحول بزرگ‌تر بررسی کنیم. مقاله‌ی قبلی، نقش بلاک‌چین در دنیای کسب‌وکار را روشن ساخت؛ حالا، این مقاله بلاک‌چین را به‌عنوان نیرویی تحول‌آفرین معرفی می‌کند که نه‌تنها اعتماد را در تعاملات دیجیتال بازسازی می‌کند، بلکه زیرساخت پیشرفت‌های آینده را پی‌ریزی می‌کند. با نگاهی به تاریخچه‌ی فناوری‌های بزرگ و مقایسه‌ی آن‌ها با مسیر تکامل بلاک‌چین، در این بخش به چگونگی شکل‌گیری این فناوری از دل بحران‌ها و هیجانات پرداخته و زمینه‌ای برای درک تأثیرات بلندمدت آن فراهم می‌کنیم.

از حباب دات‌کام تا انفجار بلاک‌چین

حباب دات‌کام در دهۀ ۱۹۹۰، به‌عنوان دوره‌ای از شور و هیجان افراطی در سرمایه‌گذاری اینترنتی شناخته می‌شود که در نهایت به از بین رفتن صدها میلیارد دلار ثروت انجامید. با این حال، کمتر به این نکته توجه شده است که چگونه سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده در آن دوران، زمینه‌ساز ظهور نوآوری‌های بزرگ اینترنتی شدند. آن سرمایه‌ها به توسعه کابل‌های فیبر نوری، شبکه‌های ۳G و ساخت مراکز داده منجر شدند؛ زیرساخت‌هایی که امروز، پایه و اساس فناوری‌هایی چون موتورهای جستجو، شبکه‌های اجتماعی، محاسبات ابری، تحلیل کلان‌ داده و هوش مصنوعی را شکل داده‌اند.

گویی در حال حاضر در دنیای رمزارزها و فناوری بلاک‌چین،‌ پدیده‌ای مشابه در حال رخ‌دادن است. در حالی‌ که برخی سرمایه‌گذاران فقط برای دست‌یابی به سودهای کوتاه‌مدت وارد این فضا می‌شوند، نباید از واقعیت تحول‌آفرین این فناوری چشم‌پوشی کرد. نوسان‌های شدید قیمت توکن‌ها نباید ما را از ارزیابی دقیق ارزش فناوری زیرساختی آن باز دارد؛ چراکه قیمت در کوتاه‌مدت، الزاماً بیانگر ارزش بلندمدت نیست.

بلاک‌چین و بازتعریف اعتماد

ما هنوز نمی‌دانیم کدام صنایع یا مدل‌های تجاری مبتنی بر بلاک‌چین موفق خواهند شد؛ اما می‌دانیم که این فناوری آینده‌ای درخشان دارد. دلیل این اطمینان آن است که بلاک‌چین تلاش می‌کند اعتماد را به شیوه‌ای جدید و غیرمتمرکز بازآفرینی کند؛ اعتمادی که شالودۀ همۀ تعاملات اقتصادی است.

از پاچیولی تا بیت‌کوین: بازآفرینی اخلاق در حسابداری

برای درک اهمیت این تحول، باید به قرن چهاردهم بازگردیم. در آن دوران، تاجران و بانک‌داران ایتالیایی با بهره‌گیری از اعداد عربی، روش حسابداری دوطرفه را توسعه دادند. این سیستم، ابزاری دقیق برای ثبت معاملات فراهم آورد و بانک‌داران را به بازیگران اصلی سیستم‌های مالی بین‌المللی تبدیل کرد. اما آنچه این سیستم را ماندگار کرد، فقط دقت فنی آن نبود؛ بلکه نحوۀ نهادینه‌شدنش در فرهنگ زمانه بود.

در سال ۱۴۹۴، لوکا پاچیولی، ریاضیدان و راهب ایتالیایی، با انتشار کتابی در مورد حسابداری، این سیستم را رسمی و ساختاریافته کرد. او حسابداری دوطرفه را نه‌فقط به‌ عنوان ابزاری فنی، بلکه به‌ عنوان نوعی تعهد اخلاقی مطرح کرد. اصل مقابلۀ ارزش‌ها بیان می‌کند هر آنچه دریافت می‌شود، باید در برابر چیزی مشابه داده شود. این اصل، مبنای توازن و شفافیت مالی قرار گرفت.

این نگاه، شأن و جایگاه حسابداری را از حرفه‌ای کم‌اعتبار به فعالیتی اخلاق‌محور و بنیادین برای جامعۀ اقتصادی تبدیل کرد. در قرون بعد، شفافیت مالی به نماد صداقت بدل شد و امکان نقش‌آفرینی مؤثر بانک‌ها در تسریع گردش پول و توسعۀ سرمایه‌داری را فراهم آورد.

هزینه‌های پنهان اعتماد و راهکاری برای کاهش آن

اعتمادسازی ضمن کاهش هزینه‌ها از مسائل مهم تمام سیستم‌های مالی به شمار می‌رود. حتی دقیق‌ترین سیستم‌های مالی نیز در برابر فساد و تخلف آسیب‌پذیرند. نمونه‌هایی مانند برنی مدوف و انرون نشان دادند که ابزارهای حسابداری می‌توانند مورد سوءاستفاده قرار گیرند. همچنین، حتی در شرایطی که تخلفی صورت نمی‌گیرد، وجود واسطه‌ها، هزینه‌های اضافی اعتماد را به سیستم تحمیل می‌کند. بانک‌ها و نهادهای مالی به‌جای واسطه‌گری ساده، به دروازه‌بان‌های انحصاری تبدیل شده‌اند که با دریافت کارمزد، کندکردن روند نوآوری و ایجاد موانع، بر بازار سلطه یافته‌اند.

اینجاست که بلاک‌چین وارد می‌شود؛ نه به‌ عنوان وسیله‌ای برای ثروتمندشدن سریع یا گریز از نظارت، بلکه به‌عنوان راهکاری برای کاهش هزینۀ اعتماد. بلاک‌چین با ایجاد یک مدل حسابداری غیرمتمرکز، رمزنگاری‌شده و شفاف، امکان شکل‌گیری سازمان‌های اقتصادی جدید و اعتمادپذیر را فراهم می‌کند.

شیوۀ عملکرد بلاک‌چین؛ از دفتر کل تا اجماع غیرمتمرکز

ممکن است ایدۀ «شیوه‌ای جدید در حسابداری» کم‌اهمیت به‌نظر برسد، اما از بابل باستان تا امروز، ثبت و نگهداری منظم سوابق مالی، اساس تمدن بوده است. اعتماد متقابل به اعداد، بدهی‌ها، دارایی‌ها و تعهدات، نیازمند سیستمی مشترک و تأییدپذیر است. بدون چنین سیستمی، نمی‌توانستیم بدانیم جف بزوس ثروتمندترین فرد جهان است یا تولید ناخالص داخلی یک کشور چقدر است.

در اصل، بلاک‌چین یک دفتر کل دیجیتال است. فهرستی از تراکنش‌ها که می‌تواند نمایندۀ هر نوع تبادل ارزشی باشد: از مبادلۀ پول و دارایی‌های دیجیتال گرفته تا اجرای قراردادهای هوشمند. آنچه آن را متمایز می‌کند، نحوۀ ثبت و اعتبارسنجی تراکنش‌ها است. به‌ جای وابستگی به نهادی مرکزی، اطلاعات بین کامپیوترهای متعدد در شبکه توزیع‌ می‌شود و فقط در صورت دست‌یابی به اجماع، قابلیت ثبت و تغییر را دارد.

تراکنش‌ها معمولاً در بلاک‌هایی با حجم مشخص گروه‌بندی می‌شوند و هر بلاک به‌ وسیلۀ الگوریتم‌های رمزنگاری به بلاک قبلی متصل می‌شود. همین ساختار است که به آن نام «بلاک‌چین» داده است. این الگوریتم‌ها بر پایۀ قواعد اجماع هستند و باعث می‌شوند هر تغییری در یک بلاک، نیازمند بازنویسی تمام بلاک‌های بعدی باشد. در نتیجه، امکان تقلب یا دست‌کاری تقریباً از بین می‌رود.

حسابداری سه‌طرفه؛ ریاضی به‌جای واسطۀ انسانی

مدل بلاک‌چین شکل‌های مختلفی دارد. برخی بلاک‌چین‌ها عمومی و بدون نیاز به مجوز هستند؛ مانند بیت‌کوین، که هر کسی می‌تواند به آن بپیوندد. در مقابل، انواع خصوصی یا کنسرسیومی نیز وجود دارند که فقط اعضای مشخص و دارای مجوز در آن مشارکت دارند. این بلاک‌چین‌ها گاهی در سازمان‌ها، زنجیره‌های تأمین، بانک‌ها یا دولت‌ها برای ثبت و بررسی اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در تمام این مدل‌ها، اصل مشترک آن است که قوانین ریاضی و رمزنگاری، جایگزین اعتماد انسانی شده‌اند. این مدل، همان چیزی است که برخی متخصصان آن را «حسابداری سه‌طرفه» می‌نامند: ورودی بدهی، ورودی بستانکاری، و یک ورودی سوم در دفتر کلی تغییرناپذیر و قابل تأیید توسط همه.

دارایی‌های دیجیتال؛ آغاز اقتصاد نرم‌افزاری

اهمیت این مدل زمانی بیشتر نمایان می‌شود که آن را با هزینه‌های اعتماد در سیستم سنتی مقایسه کنیم. مثال بارز، بحران مالی ۲۰۰۸ بود؛ جایی که شرکت‌هایی چون لیمن برادرز، با وجود تأیید حساب‌رسان، صورت‌های مالی دست‌کاری‌شده ارائه دادند. ورشکستگی این شرکت و بحران پس‌ از آن، نشان داد که حتی نهادهای معتبر هم می‌توانند در ساختارهای متمرکز، اعتماد را زیر پا بگذارند. هزینه‌ای که تمام جهان برای آن پرداخت کرد، یادآوری قدرتمندی از ضعف‌های سیستم موجود بود؛ اما این تنها نمونه نیست. میلیون‌ها حسابدار در سراسر دنیا، همچنان روزانه مشغول تطبیق دفاتر شرکت‌ها با یکدیگر هستند؛ فرایندی که پرهزینه، وقت‌گیر و صرفاً به‌ خاطر نبود اعتماد مشترک است. از طرفی، به میلیون‌ها انسانی فکر کنید که به دلیل نداشتن مدارک شفاف مالی و هویتی، از دسترسی به خدمات بانکی محروم‌اند. این‌ها همه جلوه‌هایی از هزینه‌های پنهان اعتماد هستند.

در چنین بستری، بلاک‌چین می‌تواند با ایجاد یک زیرساخت دیجیتال، کم‌هزینه و امن برای ثبت و اعتبارسنجی اطلاعات، بخش بزرگی از این هزینه‌ها را حذف کند. این همان چیزی است که بسیاری از اقتصاددانان سنتی در تحلیل‌هایشان نادیده می‌گیرند: آن‌ها اغلب هزینه‌های پیاده‌سازی بلاکچین را در برابر هزینه‌های مدل‌های متمرکز نمی‌سنجند.

با این حال، روزبه‌روز افراد بیشتری به پتانسیل این فناوری پی می‌برند. از زمان معرفی بیت‌کوین در ۲۰۰۹، طیف وسیعی از افراد، از آزادی‌خواهان رادیکال تا متخصصان مالی وال‌استریت، کارشناسان فناوری و توسعه‌دهندگان بین‌المللی به این حوزه جذب شده‌اند. بسیاری از آن‌ها بلاک‌چین را گامی مهم در تکامل اینترنت می‌دانند؛ مرحله‌ای که شاید حتی از اینترنت اولیه هم تحول‌آفرین‌تر باشد. اگر اینترنت نسل اول واسطه‌های سنتی را با نسخه‌های دیجیتال جایگزین کرد، بلاک‌چین کل مفهوم واسطه‌گری را زیر سؤال می‌برد.

وابستگی به واسطه‌هایی که اعتماد را تضمین می‌کنند، باعث شده غول‌هایی مانند گوگل، فیس‌بوک و آمازون با تکیه بر داده‌های ما، به سلطه‌ای بی‌سابقه‌ دست یابند. این شرکت‌ها در واقع نگهبانان دفاتر کل متمرکزی هستند که اطلاعات شخصی و اقتصادی میلیاردها انسان را کنترل می‌کنند. در چنین شرایطی، بلاک‌چین راهی برای بازگرداندن مالکیت داده‌ها به افراد و بازتوزیع قدرت در فضای دیجیتال ارائه می‌دهد.

بیت‌کوین نشان داد که دارایی می‌تواند کاملاً دیجیتال و در عین حال، منحصربه‌فرد و مطمئن باشد. از آن‌جا که دفتر کل بلاک‌چین تغییرناپذیر است و امکان خرج دوباره یا کپی یک بیت‌کوین وجود ندارد، این نوع دارایی‌ها به‌عنوان اقلام یکتا شناسایی‌پذیرند. این ویژگی راه را برای دیجیتال‌‌سازی انواع ارزش‌ها باز کرد؛ از سند مالکیت یک ملک گرفته تا حق پخش یک قطعه موسیقی.

قراردادهای هوشمند؛ اجرای خودکار بدون نیاز به اعتماد

با دیجیتال‌سازی دارایی‌ها، می‌توان نرم‌افزارهایی برای مدیریت اقتصاد طراحی کرد که به جای تکیه بر نهادهای واسطه، بر پایۀ کد و ساختارهای غیرمتمرکز فعالیت کنند. این دارایی‌ها، به دلیل ماهیت نرم‌افزاری‌شان، ویژگی‌های قابل برنامه‌ریزی دارند. برای مثال، می‌توان پرداخت اجاره یک خودرو را به توکنی دیجیتال متصل کرد که به‌ طور خودکار موتور را فعال یا غیرفعال کند؛ به شکلی که همۀ این‌ها طبق مفاد یک قرارداد هوشمند صورت گیرد.

آنچه این قراردادها را «هوشمند» می‌کند، خودکار بودن آن‌ها نیست؛ چراکه چنین چیزی پیش‌تر نیز در سیستم‌های بانکی وجود داشت. آنچه تفاوت ایجاد می‌کند، اجرای این قراردادها در شبکه‌ای غیرمتمرکز و بدون نیاز به اعتماد به یک نهاد متمرکز است. به این ترتیب، تمام طرف‌ها مطمئن هستند که مفاد قرارداد به‌ طور دقیق و بدون دخالت اجرا خواهد شد.

این ساختار، امکان ایجاد روابط تجاری جهانی و بدون واسطه را فراهم می‌آورد. برای مثال، سیستم‌های مبتنی بر بلاک‌چین می‌توانند انتقال مالکیت کالاها را میان یک صادرکننده و یک حمل‌کننده به‌ صورت خودکار انجام دهند؛ به شرط آنکه پرداخت یا تعهد پرداخت از سوی طرف مقابل تأیید شده باشد. این روش، بدون نیاز به اعتماد متقابل یا شخص ثالث، فرآیند را ایمن و خودکار می‌کند.

دارایی‌های دیجیتال و قراردادهای هوشمند، ابزارهایی برای جوامع فراهم می‌آورند تا خود را بر اساس اهداف مشترک سازمان‌دهی کنند. این فناوری حتی می‌تواند راه‌حلی برای «فاجعۀ منابع مشترک» باشد؛ مشکلی که طی آن منافع شخصی با منافع جمعی در تضاد قرار می‌گیرند. نمونه‌هایی از این رویکرد در پروژه‌هایی مانند GainForest دیده می‌شود که از بلاک‌چین برای پاداش‌دهی به جوامع محلی فعال در حفاظت از جنگل‌ها استفاده می‌کند.

جنگ بلاک‌چین با ساختارهای قدیمی؛ مقاومت بانک‌ها و قانون‌گذاران

تصور یک اقتصاد توکنی کاملاً بی‌اصطکاک، هنوز با واقعیت فاصله دارد. دولت‌ها و نهادهای نظارتی در کشورهای مختلف، شروع به اعمال محدودیت‌هایی بر فعالیت توکن‌ها کرده‌اند. در برخی موارد، این توکن‌ها بیشتر به‌ عنوان ابزارهای سفته‌بازی دیده می‌شوند تا نوآوری‌های اقتصادی. در عین حال، توسعه‌دهندگان پروژه‌هایی بوده‌اند که توکن فروخته‌اند؛ ولی هیچ محصولی تحویل نداده‌اند.

همچنین، بلاکچین‌های عمومی مانند بیت‌کوین و اتریوم با چالش‌هایی چون مقیاس‌پذیری و هزینۀ بالا مواجه‌اند. برای مثال، بیت‌کوین تنها قادر است هفت تراکنش در ثانیه پردازش کند و هزینۀ تراکنش در آن گاهی بسیار زیاد می‌شود.

از سوی دیگر، نهادهای متمرکز مانند بانک‌ها که بیشترین تهدید را از سوی بلاک‌چین احساس می‌کنند، مقاومت می‌کنند. آن‌ها تحت حمایت مقرراتی هستند که در ظاهر برای حفظ سلامت سیستم مالی طراحی شده‌اند؛ اما در عمل موانعی برای ورود نوآوران و استارتاپ‌ها ایجاد می‌کنند. نمونه آن، قوانین سخت‌گیرانه‌ای مانند BitLicense در نیویورک است که ورود بازیگران جدید را دشوار کرده است.

بلاک‌چین در ۲۰۲۸؛ آینده‌ای که هنوز متولد نشده است

با این حال، ویژگی متن‌باز بلاک‌چین، هیجان ایجادشدۀ پیرامون آن، و افزایش ارزش توکن‌ها باعث شده ارتشی از توسعه‌دهندگان باهوش و باانگیزه از سراسر جهان برای بهبود این فناوری به میدان بیایند. همان‌طور که تجربه نرم‌افزارهای متن‌باز اینترنتی نشان داده است، چنین بسترهایی می‌توانند به موتورهای بزرگ نوآوری تبدیل شوند.

بلاک‌چین با سرعتی بسیار بالا در حال رشد است و تقریباً قطعی است که نسخه‌های آیندۀ آن، از لحاظ مقیاس‌پذیری، امنیت و قابلیت اجرا، بسیار پیشرفته‌تر از امروز خواهند بود؛ چه در قالب بیت‌کوین، چه اتریوم یا حتی پلتفرم‌هایی که هنوز متولد نشده‌اند.

درست همان‌طور که در دهه ۹۰ تصور ظهور شرکت‌هایی مانند گوگل، فیس‌بوک و اوبر دشوار بود، امروز هم پیش‌بینی اینکه کدام اپلیکیشن‌های بلاک‌چینی آینده را شکل خواهند داد، سخت است؛ اما این دقیقاً ویژگی پلتفرم‌های باز و توسعه‌پذیر است: آن‌ها به نوآوران اجازه می‌دهند تا آینده را بسازند؛ آینده‌ای که شاید ستون‌ فقرات اقتصاد غیرمتمرکز قرن ۲۱ باشد.

جمع‌بندی

بلاک‌چین، فراتر از یک فناوری، بستری تحول‌آفرین برای بازسازی اعتماد در اقتصاد دیجیتال است. این فناوری، از ثبت تراکنش‌های بیت‌کوین تا اجرای قراردادهای هوشمند، با کاهش هزینه‌های واسطه‌گری و افزایش شفافیت، پتانسیل تغییر قواعد بازی را نشان داده است. در آینده‌ای که اقتصاد غیرمتمرکز در حال شکل‌گیری است، صنایعی مانند املاک و مستغلات می‌توانند از بلاک‌چین برای ساده‌سازی معاملات، ثبت امن مالکیت و حذف واسطه‌های پرهزینه بهره‌مند شوند. تیم صاب‌ملک، با درک این ظرفیت‌ها، متعهد به همگام‌سازی خدمات خود با فناوری‌های نوین است تا تجربه‌ای مطمئن‌تر و کارآمدتر در بازار املاک فراهم کند.

این مرور تاریخی-تحلیلی، مسیر پرتلاطم بلاک‌چین را از آغاز تا چشم‌اندازهای آینده ترسیم کرد. همان‌طور که حباب دات‌کام زیرساخت غول‌های فناوری را بنا نهاد، بلاک‌چین نیز با فراز و نشیب‌هایش، از سرمایه‌گذاری‌های پرسروصدا تا ایده‌های پایدار، در حال بلوغ است و بسیاری آن را موج بعدی تحول دیجیتال می‌دانند. در این مسیر، اعتماد به‌عنوان یک دارایی مشترک، نه یک هزینه، بازتعریف می‌شود.

اکنون که تصویری کلان از سفر بلاک‌چین ارائه شد، زمان آن است که به یکی از محوری‌ترین چالش‌های این فناوری بپردازیم: اعتماد. در مقاله‌ی بعدی، بررسی خواهیم کرد که چگونه عدم شفافیت در نظام‌های سنتی مشکل‌ساز بوده است و بلاک‌چین با ابتکارات خود چگونه می‌تواند راه‌حلی برای بازآفرینی اعتماد ارائه دهد.

مشاوره رایگان صاب‌ملک

لطفا برای دریافت مشاوره، اطلاعات تماس خود را وارد کنید. همکاران ما در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *